سلام دوستان امروز دومین سری از دوبیتی هامو میخوام براتون بذارم. امیدوارم خوشتون
بیاد:
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
سردم شده است و از درون می سوزم
حالا شده کار هر شب و هر روزم
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
بیهوده در اضطراب ماندیم همه
در تاب و تب و عذاب ماندیم همه
این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد
عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه
دیشب کلام نقره ی نازت عجیب بود
با من که آشنای تو بودم ، غریب بود
بود و میهمان و تو و ماه و آسمان
زیبا خیال می کنم او یک رقیب بود
ز چه ره تو آمدستی که چنین شکسته بالی
ز کدام قصه آیی که جدا ز حس و حالی
بنشستمت که آیی و که با منت نشینی
نه به یک شب و یکی روز که صد هزار سالی